اینکه چرا روز اول فروردین نوروز خوانده می شود داستانهای زیادی زیادی وجود دارد که دانستن برخی از آنها می تواند جالب باشد. به گزارش تاپ خبر ۲۴ به نقل از خبرگزاری مهر،درباره اینکه چرا روز اول فروردین را نوروز می نامند بحث های زیادی است. برخی می گویند انگیزه اینکه این روز را نوروز […]

اینکه چرا روز اول فروردین نوروز خوانده می شود داستانهای زیادی زیادی وجود دارد که دانستن برخی از آنها می تواند جالب باشد.

به گزارش تاپ خبر ۲۴ به نقل از خبرگزاری مهر،درباره اینکه چرا روز اول فروردین را نوروز می نامند بحث های زیادی است. برخی می گویند انگیزه اینکه این روز را نوروز می نامند آن است که چون جمشید به حکومت رسید دین را بازنگری نمود و این کار خیلی بزرگ بود و آن روز را که روز تازه ای بود عید گرفت گرچه بیش از او هم نوروز، بزرگ و پرشکوه بود.

برخی دیگر می گویند چون جمشید برای خود گردونه ساخته و در این روز بر آن سوار شد و دیوان او را در هوا به گردش بردند و یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این کار در شگفت شدند و این روز را جشن گرفتند.

گروهی دیگر بر این باورند که جمشید بیشتر در شهرها گردش می کرد و هنگامی که خواست وارد آذربایجان شود برسریری از زر نشست و مردم به دوش خود آن تخت را می بردند و چون پرتو خورشید بر آن تخت تابید و مردم آن را دیدند این روز را عید گرفتند.

ابوریحان بیرونی می نویسد بسیاری از دانشمندان و حکیمان یونانی هنگام پدیدار شدن “کلب الجبار” (کلب الجبار ستاره ای است به صورت مکعب نام صورت پنجم از صور چهارده گانه جنوبی قلبی و پیشینیان آن را کلب اکبر و شعرای عبور نیز گویند.) را آغاز سال گرفتند و سال خود را به آن ساز کردند و به بر آمدن بهار توجهی نکردند زیرا در روزگاران گذشته پدیدار شدن این ستاره موافق با این انقلاب و یا نزدیک به آن بوده و عید نوروز از جایگاه اصلی خود بیرون رفته و درزمان ما با وارد شدن خورشید در برج حمل (بره) همراه گشته که آغاز بهار شد و رسم خراسانی ها این است که در این هنگام به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی می دهند.

برخی حشویه می گویند چون سلیمان بن داود انگشتر خویش را گم کرد پادشاهی از دست او بیرون رفت. ولی بار دیگر پس از چهل روز انگشتر خود را یافت و پادشاهی و فرماندهی به او بازگشت و مرغان بر دور او گرد آمدند، ایرانیان گفتند: نوروز آمد، یعنی روزی تازه بیامد.

نوروز در اسلام

عبدالصمد بن علی در روایتی که به جد خود ابن عباس آنرا می رساند نقل می کند که در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست ؟ گفتند امروز نوروز است.پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان است.فرمود آری در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست.فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند.سپس آنان را زنده کرد و ابرها را امر فرمود که به آنان ببارد از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده.سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی برای ما نوروز بود.

درباره نوروز از ائـمه معصـوم(س) روایات زیادی در کتــاب های حدیث نقل شده است که معروفتـرین آنها روایت علی بن خنیس اسـت کـه از نـظـر صحت سند و سلامت راوی مورد تایید محدثین است. علی بن خنیس می گوید: بـر امـام صـادق (ع) در نـوروز وارد شدم. فرمود: این روز را می شناسی؟ عرض کردم قربانت گـردم این روزی است که عجم آن را بزرگ می شمرند و به یکدیگر هدیه می دهند.

حضرت فرمود: قسم به بیت عتـیق کـه در مکه است ایـن نیست مگر به جهت امری قدیم که برای تو تفسیر می کنم… نوروز روزی است که خداوند (در عالم ذر) از انسانها پیمان گرفت که بندگی و عبودیت او را گردن گذارند و به پیامبرانش ایمان آورنــد و دستورهای آنان را بپذیرند. آن نخـستین روزی اسـت کـه خورشـید بتـابید و بادهای بـار دهنده وزیدن گرفت و گل و گیاهان روی زمین روییدن گرفت. آن روزی است که فرشته وحی بر پیامبر اسلام (ص) نـازل شـد. آن روزی است که ابراهیم خلیل بت ها را در هم شکـست و تخت فرعون زمـان خود را لرزانید. روزی است که امـام علی (ع) بتهای درون خانه کعبه را به زیر افکـند و نابود کرد. آن روزی است که کـشتی نــوح پس از طوفان بر کوه جودی (آرارات فعلی) قـرار گــرفت. آن روزی اسـت که قائم ما در آن روز ظـهور خـواهد کـرد و هـیچ روز نـوروز نیست مگر در آن توقع فرج داریم، به آن جهت که نوروز از روزها ما و روزهای شیعه ماست. عجم آن را حفظ کرد و شما اعراب آن را تضییع کردید.

معلی بن خنیـس در جای دیگر درباره نوروز از امام صادق(ع) چنین نقل می کند: ” همانا نوروز روزی است که پیامبر (ص) عهد و پیمان ها را، برای امیرالمؤمنین (ع) گرفت و آن روزی است که حـضرت بر اهل نهروان پیروز شد.